اللهم صل علی محمد و آل محمد

ابزار وبلاگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

شراب روحانی
شراب روحانی
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 3 آذر 1391برچسب:بند دهم , حقیر فریاد |

 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                                      بند دهم

کای مونس شکسته دلان حال ما ببین                           ما را غریب و بیکس و آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند                             در ورطه عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان                           وندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی نی درا چو ابر خروشان کربلا                                طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین

تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر                     سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین

آن سر که بود بر سر و دوش نبی مدام                         یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو                             غلطان بخاک معرکه کربلا ببین

یا بضعه الرسول ز ابن زیاد، داد                                 کو خاک اهل بیت رسالت بباد داد

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:بند نهم , حقیر فریاد |

 



 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                     

                                     بند نهم

این کشته فتاده بهامون حسین توست            وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

وین ماهی فتاده به دریای خون که هست        زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت          از موج خون او شده گلگون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه          خرگه از این جهان زده بیرون حسین توست

این قالب تپان که چنین مانده بر زمین            شاه شهید نا شده مدفون حسین توست

این خشک لب فتاده ممنوع از فرات              کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

وین نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی            دود از زمین رسانده بگردون حسین توست

پس روی در بقیع بزهرا خطاب کرد              وحش زمینُُ مرغ هوا را کباب کرد

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:بند هشتم , حقیر فریاد |

 

 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                           بند هشتم

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد               شورو نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در ششجهت فکند         هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید           هر جا که بود طائری از آسمان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت           چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد                 بر زخمهای کاری و تیر وسنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان                 بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی اختیار نعره هذا حسین از او                   سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعت رسول              رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 26 آبان 1391برچسب:بند هفتم, حقیر فریاد |

 



با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

                        

                                                بند هفتم

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار                   خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و بر خاست کوه کوه          ابری ببارش آمد و بگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن                   گفتی فتاد از حرکت چرخ بیقرار

عرش آنچنان بلرزه درآمد چرخ نیز                      افتاد در گمان که قیامت شد آشکار

آن خیمه ایکه گیسوی حورش طناب بود             شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل          گشتند بی عماری و محمل شتر سوار

با آنکه سر زد این عمل از امت نبی                  روح الامین ز روی نبی گشت شرمسار

و آنگه ز کوفه خیل الم رو بشام کرد                  نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 26 آبان 1391برچسب:بند ششم , حقیر فریاد |

 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                           بند ششم

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند           یکباره بر جریده رحمت رقم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر         دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق بدر آید زاستین             چون اهل بیت دست بر اهل ستم زنند

آه از دمیکه با کفن خونچکان ز خاک         آل علی چو شعله آتش علم زنند

فریاد از آنزمان که جوانان اهلبیت             گلگون کفن بعرصه محشر قدم زنند

جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا       در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند

از صاحب عزا چه توقع کنند باز                 آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل          شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 26 آبان 1391برچسب:بند پنجم, حقیر فریاد |

 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

  

                                بند پنجم

چون خون حلق تشنه او بر زمین رسید         جوش از زمین  بذروه چرخ برین رسید

نزدیکشد که خانه ایمان شود خراب              از بس شکستها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند             طوفان بر آسمان ز غبار زمین رسید

باد این غبار چو بمزار نبی رساند                گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل برد           چون این خبر بعیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش         از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلطکار کان غبار            تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال       او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:بند چهارم, حقیر فریاد |

 



 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

  

                            بند چهارم

بر خوان غم چو عالمیانرا صلا زدند             اول صلا به سلسله انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید            زآن ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

پس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها              افروختند و بر حسن مجتبی زدند

وآنگه سرادقیکه ملک محرمش نبود            کندند از مدینه و بر کربلا زدند

پس ضربتی کزآن چگر مصطفی درید          بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند

وز تیشه ستیزه در آن دشت کوفیان           بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

اهل حرم دریده گریبان گشاده مو               فریاد بر در حرم کبریا زدند

روح الامین نهاده بزانو سر حجاب               تاریک شد زدیدن او چشم آفتاب

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:بند سوم, حقیر فریاد |

 

 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

                                 بند سوم

کاش آنزمان سرادق گردون نگون شدی          وین خرگه بلند ستون بی سکون شدی

کاش آنزمان برآمدی از کوه تا بکوه                 سیل سیه که روی زمین قیر گون شدی

کاش آنزمان  ز آه جگر سوز اهل بیت             یکشعله برق خرمن گردون دون شدی

کاش آنزمان که این حرکت کرد آسمان            سیماب وار روی زمین  بی سکون شدی

کاش آنزمان که پیکر او شد درون خاک            جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آنزمان که کشتی آل نبی شکست         عالم تمام غرقه دریای خون شدی

این انتنقام گر نفتادی بروز حشر                    با این عمل معامله دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم بر آورند                     ارکان عرش را به تزلزل بر آورند

آنگاه که جرعه ای نوشیدم چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:بند دوم, حقیر فریاد |

 

 

 


با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

                                     بند دوم

کشتی شکست خورده طوفان کربلا            در خاک و خون فتاده بمیدان کربلا

گر چشم روزگار برو فاش میگریست         خون میگذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی بغیر اشک           زان گل که شد  شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان                خوشداشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید          خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

وان تشنگان هنوز بعیوق میرسید               فریاد العطش، ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم            کردند رو به خیمه سلطان کربلا

آندم فلک بر آتش غیرت سپند شد            کز خوف خصم، در حرم افغان بلند شد

 


آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:بند اول, حقیر فریاد |

 

  

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

                                  بند اول

باز این چه  شورشست که در خلق عالم است     باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه ر ستخیز عظیم است کز زمین            بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است

این صح تیره باز دمید از کجا کزو                         کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب                         کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست                   این رستخیز عظیم که نامش محرم است

در بار گاه قدس که جای ملال نیست                  سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند                     گویا عزای اشرف اولاد آدم است

آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:دل آیینه است, حقیر فریاد |

 

دل آیینه است

 

دل هر چه را بخواهد ، همان را نشان میدهد.

سعی کنید دل شما خدا را نشان بدهد.

انسان هر چه را دوست داشته باشد ،عکس همان در قلب او

 منعکس میشود، و اهل معرفت با نظر به قلب او می فهمند که

چه صورت برزخی دارد.

 

                                   "  شیخ رجبعلی خیاط "

آنگاه که جرعه ای نوشیدم دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:آه, حقیر فریاد |



امام صادق (علیه السلام ) میفرمایند: یکی از نامهای خداوند آه است.

یعنی اینکه هر کس آه بکشد چه مسلمان باشد ، چه نباشد، چه خداوند را بپرستد یا نه! بدون آنکه خودش بداند و بخواهد خداوند را صدا زده است و هر کس که خداوند را بخواند قطعا خداوند به او نظر میکند.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 19 آبان 1391برچسب:خداوند نور است, حقیر فریاد |

 

 اللَّهُ نُورُ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكَوةٍ فِيهَا مِصبَاحٌ الْمِصبَاحُ فى زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنهَا كَوْكَبٌ دُرِّىُّ يُوقَدُ مِن شجَرَةٍ مُّبَرَكةٍ زَيْتُونَةٍ لا شرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتهَا يُضى ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسسهُ نَارٌ نُّورٌ عَلى نُورٍ يهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشاءُ وَ يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ(سوره نور آیه35)

ترجمه :

خداوند نور آسمانها و زمين است ، مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان ، اين چراغ با روغنى افروخته مى شود كه از درخت پر بركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (آنچنان روغنش  صاف و خالص است كه ) نزديك است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نورى است بر فراز نور، و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى كند و خداوند به هر چيزى آگاه است .

((خداوند نور آسمانها و زمين است )) (الله نور السموات و الارض ).

چه جمله زيبا و جالب و پر ارزشى ؟ آرى خدا نور آسمانها و زمين است ، روشنى و روشنى بخش همه آنها.

بقیه در ادامه مطلب.......



ادامه مطلب...
آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 13 آبان 1391برچسب:, حقیر فریاد |


        

غدیر کربلای عوام بود و کربلا غدیر خواص،در غدیربا آنکه بیعت گرفته شد جفا شدولی در کربلا با اینکه بیعت بر داشته شد وفا شد.

                                                   *********

از بعد نبی ، امام خلق دو جهان                                    بالله علیست ثم بالله علیست

                                                   **********

علی در عرش بالا بی نظیر است                                   علی بر آدم و عالم امیر است                    

به عشق نام مولایم نوشتم                                           چه عیدی بهتر از عید غدیر است

                                                  **********

بی علی در جسم هستی روح نیست                  کشتی شهر نبی را نوح نیست

بی علی قران کتابی بی بهاست                       چون علی آیات حق را محتواست

بی علی اصل عبادت باطل است                       بی علی هر کس بمیرد جاهل است

                                                 ***********

خورشید چراغکی ز رخسار علیست                     مه نقطه کوچکی ز پرگار علسیت

هر کس فرستد به محمد صلوات                          همسایه دیوار به دیوار علیست

                                                ************

تمام لذت عمرم در این است                              که مو لایم امیرالمومنین است

                                                ************

جانا پر پروانه ما را بپذیر                               عشق دل دیوانه ما را بپذیر

یک روز دگر مانده به پیمان غدیر                    تبریک صمیمانه ما را بپذیر

                                                  ***********      

برخیز و ببین جوشش فیض ازلی را                          برختم رسل مرحمت لم یزلی را

میخواست نبی دست خدا را بفشارد                            بر دست نبی داد خدا دست علی را

                                                     ************

از ولای مرتضی دل را چراغان میکنیم                      با علی بار دگر تجدید پیمان میکنیم

                                                     ************

لبخند به لبهای شما  حک بادا                            غمهای شما هماره اندک بادا

این عید که سرشار ز لبخند خداست                     بر وسعت جانتان مبارک بادا                              

                                                    

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

عید غدیر( عید الله الاکبر) عید ولایت و امامت بر شیعیان و شیفتگان حریم ولایت مبارکباد.

 

سوده همدانی بانوی فداکار و دلباخته علی (ع) در مقابل معاویه بر علی (ع) درود فرستاد و در وصفش گفت:

صلی الاله علی روح تضمنها                  قبر فاصبح فیه العدل مدفونا

قد حالف الحق لا یبغی به بدلا                 فصار بالحق و الایمان مقرونا

درود خدا بر روانی باد که او را خاک برگرفت و عدل نیز با وی مدفون گشت.

با حق پیمان بسته بود که به جای او بدلی  نگزیند، پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود.   

 

برگرفته از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) ص 91، شهید مطهری 
آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:غدیر خم, حقیر فریاد |

 

غدیر نام برکه ایست.محمد (ص) از آخرین سفر حج خود به مدینه باز میگشت. به نیمه راه رسیده بودند. خداوند به او وحی فرمود:که یا محمد ،آنچه از طرف  پروردگارت به تو نازل شده است را ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالتت را به پایان نرسانده ای. يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ (67،مائده)

محمد(ص) درنگ نکرد، فرمود:در همین مکان اطراق میکنیم.به رفتگان فرمان برگشت دهید و منتظر بمانید تا بقیه برسند. که امر مهمی در پیش است.این امر نه اعلام دوستی علی ابن ابیطالب بود که اگر چنین بود احتیاج به این همه مقدمه چینی نبود و. این امر را پیامبر بسیار انجام داده بود .آن چه که خداوند تضمین رسالت پیامبر قرار داده بود اعلام ولایت علی (ع)بود.

محمد(ص) خطبه ای قرا ایراد فرمود:.((الهی وال من والاه و عاد من عاداه و اخزل من خزل و انصر من نصر)).

و بعد فرمود:ای مردم از این پس هر که من مولای اویم این علی مولای اوست و دست علی(ع) را بر دست گرفت و بالا برد. تا همه ببینند. و راه را بیراهه نروند.و آنگاه بود که ابلاغ رسالتش به پایان رسید و همه به علی(ع)تبریک گفتند این ولایت را و او لین کس که به او تبریک گفت، همان اولین اولین کسی بود که ولایت را غصب کرد.

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..........

آنگاه که جرعه ای نوشیدم دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, حقیر فریاد |

تا نگردی بی خبر از جسم و جان 

کی خبر یابی زجانان یک زمان

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 6 آبان 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

غزلی از مقام معغظم رهبری ،امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

سر خوش ز سبوی غم پنهانی خویشم              چون زلف تو سر گرم پریشانی خویشم

در  بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش               چون آینه خو کرده به حیرانــی خویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانــــی                من محـرم راز دل طوفانــــــــی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی            عمریست پشیمان ز پشیمانــــی خویشم

از شوق شکر خند لبش جان نسپردم                شرمنده جانان ز گرانجانـــــــی خویشم

بشکسته ترازخویش ندیدم به همه عمر            افسرده دل از خویشم وزندانـی خویشم

هر چند (( امین)) بسته دنیا نیم اما                   دلبسته یاران خراسانــــی  خویشم

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 5 آبان 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

حضرت عیسی (علیه السلام) دنیا را دید به صورت عجوزه ای (پیرزن) که قدش خمیده و بسیار آرایش کرده و یک دست خود را به خضاب و دست دیگرش را به خون آغشته کرده است.عیسی(ع) فرمود:چرا پشتت خمیده؟ گفت: از بس که عمر کرده ام .فرمود :چرا اینقدر بزک کرده ای گفت: تا دل جوانان را با آن فریب دهم .

فرمود: چرا به حنا خضاب کرده ای گفت:الحال شوهری گرفته ام. فرمود: چرا دست دیگرت را به خون آغشته ای گفت:الحال شوهری کشته ام. سپس عرض کرد: یا روح الله!عجب اینست که من پدر میکشم پسر طالب من می شود و پسر می کشم پدر طالب من می شود و عجب تر اینکه هنوز هیچکدام ( از طالبان من) به وصال من نرسیده اند.

دل مبند به دنیای دون که این عجوزه عروس هزار داماد است

 

عید قربان آمد. ابراهیم خلیل قربانی به منا آورده است .بهترین هدیه خداوند به او بعد از سالها راز و نیاز به درگاه خالق( اسماعیل را ) و اما... اسماعیل چون و چرا نمیکند و خود را برای اجرای  امر الهی آماده میکند. اسماعیل سر را به زیر میاندازد، گردن را بر سنگی میگذارد و میگوید: پدر ببر ابراهیم کارد را بر گلوی جوانش میکشد .اما کارد نمیبر د یکبار، دوبار،سه بار ....

او و فرزندش برای اجرای امر الهی مصمم هستند.  اما تقدیر چیز دیگری است و امتحان به پایان رسیده است ،ابراهیم و اسماعیل از آزمون الهی سر بلند بیرون آمده اند فرشته وحی  نازل میشود :ابراهیم خدایت به تو سلام رساند و قربانی برایت از بهشت( این قوچ  را) هدیه فرستاد .

 ابراهیم خلیل به قربانگاه آمده است او بهترین هدیه خداوند  به او را به قربانگاه آورده است.بنگر تو چه به مذبح آورده ای؟

امروز روز امتحان است

.آیا تو هم از آزمون الهی پیروز بیرون خواهی آمد.............

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.